شرط میبندم اگه بنایی از اول به عنوان یک شغل زنانه در نظر گرفته میشد، علاوه بر ساختمونای ظریف و تمیز و درست و درمون، کل سیستم جامعه تغییر میکرد.
فکر کن یه مردی و داری توی یه خونه درجه یک زندگی میکنی که یه زن ساختتش، چرا برای آسفالت کردن کوچهها به برنامهریزی همین زن اعتماد نکنی؟ چرا برای سیستم آب و فاصلاب و جمع آوری زبالهها به همین زن اعتماد نکنی؟ چرا برای مدیریت صادرات و واردات چیزای بزرگ و مهم به همین زن اعتماد نکنی؟ و در نهایت چرا نتونی به زن و زنانی که همچین خونههای محکم و مقاوم و دقیقی میسازن برای اداره کشور اعتماد نکنی؟
البته حقیقت موجود درمورد وظایف، مسئولیتها و نقش زنان در جامعه همین الان هم از قاعده بالا پیروی میکنه. چرا به زنی که میتونه مردی مثل تو رو به دنیا بیاره و بزرگ کنه و تبدیلت کنه به یه بشر متمدن برای برنامهریزیهای مهم جامعه اعتماد نمیکنی؟ واقعا بحث احساسی بودن زنهاست؟ مگه همین احساسات نیست که پایه نیازها و رفتارهای افراده؟ مگه همین احساسات نیست که دولت و قانون دارن تلاش میکنن براش چهارچوبهای اخلاقی و منطقی تدوین کنن که آدمها بتونن صلحآمیز کنار هم زندگی کنن؟ فکر میکنم در این زمینه به گفته خود ذکور، زنها بلدن چطور احساسی برخورد کنن.
بارزترین ویژگی ذهنی و بیولوژیکی اکثر زنها دقیق بودن و مواظبت کردنه. برای نجات از یک بحران چیزی غیر از این لازمه؟ برای برنامهریزی چطور؟
بله! به نظر من اگه جامعه (متشکل از هر دو جنس) به زنها به اندازه بناهایی که خونهها رو میسازن اعتماد میکرد، خیلی از مشکلات دقیقتر موشکافی میشد و خیلی از راهحلها با ملاحظهتر طراحی میشد.
شخصا باور دارم دنیا به دلسوزی بیشتری از جانب بشر و دخالت بیشتری از جانب زنان نیازمنده تا کمی از کدورت نیازهای افراطی انسانها کاسته بشه.
پ.ن:
بحث فمنیسم خیلی بحث گسترده و جالبیه. انگار که موقع حرف زدن یا فکر کردن راجع بهش داری رگ و ریشه و پی تمدن بشری رو میکشی بیرون. این دقیقا همون لذتیه که باستان شناسها و تاریخدانها و مهندسین حوزه زیست و ژنتیک بهش میپردازن و به نظرم همه اونها بدون هیچ برو و برگشتی میدونن که باید فمنیسم باشن و از خدمات زنان به عنوان جنس محافظهکار متشکر باشن؛ اما صحبت اینجاست که آیا واقعا میتونن صدها سال تربیت و عادت مردسالار رو کنار بگذارن و متشکر باشن؟
قاعدتا این فرآیند کار یک شب و دو شب و حتی یک نسل و دو نسل نیست اما مطمئنا به مرور زمان و با اعتماد به چرخه تاریخ، متعادل میشه.