سناریوسازی افراطی

سناریوسازی افراطی

داشتم به اون ایده آرایش کردن و معرفی کتاب همزمان فکر می‌کردم، تقریبا مثل کاری که شیما کارتوزیان میکنه منتها به جای چرت و پرت کتاب معرفی می‌کنم. البته خب گرفتن همچین تصمیمی به فاکتورهای مختلفی بستگی داره، مثلا اگه یه کار توی یه عمده فروشی یا خرده فروشی لوازم آرایشی پیدا کنم به نظرم بشه کلی ایده جدید داد واسه تولید محتوا.

می‌بینی چقدر دارم توی سرم سناریو‌های مختلف و عجق و وجق می‌چینم؟

به نظرت کی از این کار دست برمیدارم؟

از چی؟

از این کار که درمورد شرایطی که باید توش قرار بگیرم تا ببینم چی میشه، فکر زیادی نکنم.

جملت سنگین بود. نمی‌دونم چی بگم یا چطوری تحلیلش کنم.

موافقم. بیا این بحث رو ادامه ندیم. فقط یه سوال نهایی…

نه! انگار حالا حالا‌ها نمی‌تونی دست از سر این کار برداری. سوالت چیه؟

به نظرت سناریوسازی زیادی کار اشتباهیه؟

افراط توی هر کاری بده!

خب منظورم دقیقا همینه. توی سناریوسازی هم افراطی بودن بده؟ یعنی می‌دونم که بده اما چقدر بده؟

ببخشید مترم رو نیاوردم که بتونم اندازه دقیق بهت بدم!

باشه. برو بخواب. فهمیدم اعصاب نداری.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *