آیس تی، یک لودگی بی‌معنی

آیس تی

از چایی یخ بدم میاد. از اینکه مامان ادعا میکنه چایی اصلا هم یخ نکرده و هنوز گرم و قابل خوردنه هم کفرم در میاد! دوست دارم وقتی یکی که ادعا میکنه چاییش تازه دمه، لیوانی (توجه داشته باشید لیوان نه استکان!) که میزاره جلوم واقعا از روش بخار بلند بشه.

فکر کنم منفی‌ترین احساسات من درمورد خوابگاه برگرده به شرایط سختی که برای داشتن یه چایی باید پشت سر بزارم چراکه خطر و ریسک بالای سرد شدن در تمام مراحل این فرآیند طولانی، وجود گرم چایی رو تهدید میکنه.

چایی، چای، نوشدارو، دمنوش، سم، خوب، بد، مضر، مفید، هرچی که میخواد باشه باشه، وقتی من با خوردنش حس خوبی نسبت به آدما و جهان و وظایف و مسئولیت‌هام پیدا میکنم، کسی نمیتونه از خوردنش منعم کنه! مگه الکله که مامان کمر همت بسته با چایی سرد منو از خوردن چایی دلسرد کنه و ترکم بده؟ اصلا کی خواست ترک کنه؟ من مظلوم آخه چیکار به کار کسی دارم؟ یه گوشه نشستم چاییم رو هورت میکشم.

والا من که خودم چایی رو میزارم روی بار و برای کسی زحمتی ایجاد نمیکنم ولی نمیفهمم چرا همیشه یکی زیر اون گاز لعنتی که من بیس چهاری حواسم بهش هست رو کم میکنه! یکی نیست بهشون بگه، صدتا کتری سوخته فدای سر یه لیوان چایی داغ!

واقعا هرگز نفهمیدم و نخواهم فهمیدم و نمیخوامم که بفهمم خارجی‌ها چطور آیس تی یا همون چایی و یخ میخورن! لعنتی‌ها! چایی به خاطر داغ بودنشه که به آدم انرژی میده (البته از لحاظ علمی ثابت نشده) شما چی با خودتون فکر کردید که توش یخ میریزید و میزارید یخچال و به عنوان نوشیدنی تابستونی ازش استفاده میکنید؟ دوست دارم سرتون داد بزنم بیشرفا! شما اصالت چایی رو زیر سوال بردید، اما تا همینجا هم کلی شبیه دیوونه‌ها چیز میز مزخرف در مورد چایی نوشتم و به اصطلاح خون خودمو کثیف کردم.

فقط یه کلام دیگه میگم و تمام. ای جهان لعنتی! به چایی داغ من کاری نداشته باش وگرنه میرم الکلی میشم!

آفرین! بوس بهت!

با تشکر از کائنات.

6 thoughts on “آیس تی، یک لودگی بی‌معنی

  1. سلام. منم روزی حداقل دو سه تا چایی رو باید بخورم. چایی صبحونه قابل چشم پوشیه و همیشه قابل جایگزین شدن با نسکافه ست.
    اما چایی بعد ناهار و شام اصلا جایگزین نداره و حذف شدنی نیست برای من.
    جدیدا منم مصرف چاییم رفته بالا. استکانم بزرگتر شده. باید کوچیکش کنم دوباره.
    راستی، جالبه بدونی من چایی رو خالی میخورم. مزه خالیش رو خیلی دوست دارم. ولی اگه قند بخورم (که معمولا توی مهمونی با چایی های بقیه که بهشون عادت ندارم پیش میاد) جرعه جرعه اش باید شیرین باشه و حداقل 3-4 تا قند میخورم.
    البته چایی ارل گری و عطری و اینا دوست دارم. ایرانی بدم میاد. حس میکنم مزه علف کوهی میده.
    این پست «پنشتا» احتمالا برات جالب باشه: چایی خورترین مردم جهان
    https://www.instagram.com/p/CVSMxgmg6Mn/

    1. سلام نوید
      این یک جواب از سمت روحیه نیاکانی منه
      چایی بعد از غذا همواره برای ایرانیان امری مقدس بوده و هست و خواهد بود و چای لیوانی همواره در ارجحیت بیشتری نسبت به چای استکانی قرار داشته چراکه لذت چای در غرق شدن در آن است ولاغیر. بدانید و آگاه باشید که مباحثی نظیر ظهور قند و شکر و مویز و خرما در کنار چای همه‌اش بهانه‌تراشی و گزافه‌گوییست و شما نباید از لذت نوشیدن چای تلخ غافل شوید.
      متاسفانه علوم بیگانه ادعا کرده‌اند چای از خیلی از جنبه‌ها چیز مضری بوده و این بنده حقیر در برنامه کوتاه مدت خود تلاشی برای مبارزه و اصلاح این عقیده ضد ایرانی نکرده و منافقین را تا اطلاع ثانوی به دعوای تن به تن سر پل صراط وعده داده‌ام.
      چندی پیش در مجلس ختم احادیث غیر مستند، روایتی تلاوت شد که میگفت وای بر منکران چای ایرانی، آنان که طریقه دم آوردن این طلای سیاه(ورژن گیاهی) را بلد نبوده و با فخر چای خارجی می‌نوشند. در ادامه روایت ذکر شده بود انگلیسی‌ها هرگز نمی‌توانند سنت‌‌های خز و خیلی نظیر مراسم چای عصرانه را به مرحله برتری از سنت هورت کشیدن و حلال کردن قند که ایرانی‌ها پدید آورده‌اند، برسانند.
      و برای حسن ختام باید بگویم؛ قسم یه نلبکی که چای ایرانی اصیل‌تر است و بهتر.

    1. سلام مرضیه عزیزم متاسفانه با چیزی که عنوانش کردی آشنا نیستم. اگر به نظرت چیز خیلی مهمی هستش حتما بهم بگو که برم دنبال درست کردنش…
      بازم ممنون که گفتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *