عطر

زن ها را به عطر تنشان می‌شناسند

چه عطر گل و هل چای عصر باشد

چه عطر تند پرفیوم روی کت قرمز زمستانی

چه عطر پیاز و سیر میرزاقاسمی

و چه عطر تن نوزادی ده روزه

من اما تنم رهیده از هر عطری

زنانگی را به جارختی انتظار آویخته‌

از عطرِ برف بیرون پنجره گریخته‌

و سال‌هاست زیر لحاف سنگین دست دوز مادربزرگم

به خواب عمیقی از جنس خیال فرو رفته‌ام

ستاره

بیست و هشت آبان ماه سال هزار و چهارصد و یک هجری شمسی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *